چه کسی لیاقت عضویت در شورای اسلامی شهر را دارد؟!
فراوانی غیرمتداول نامزدهای جوراجور، افکار عمومی را دچار گیجی، تردید و سردرگمی خواهد کرد و با توجه به ترفندهای تاثیرگذار تبلیغاتی، همواره امکان انتخاب افراد غیراصلح وجود دارد و سپردن شورای اسلامی شهر به دست چنین افرادی، موجب توقف، کندی و کجروی ماشین توسعه شهری و استمرار...
این روزها، مراسم و محافل عمومی شهرها، با مانور حضور نامزدهای شوراهای اسلامی شهرها و روستاها همراه شده و چهره های مشهور و غیرمشهور، مجرب و غیرمجرب، توانمند و غیرتوانمند، از نفس افتاده ها و تازه نفس ها، شیفتگان خدمت و تشنگان قدرت، موجه ها و غیرموجه ها، آقازاده ها و بی نام و نشان ها، داراها و ندارها، یادگاران رزم و اهالی بزم، طایفه گراها و تخصص گراها، شورائیان و شورا ندیده ها، قلم بدست ها و سخنورها و زبان بازها و خلاصه مشکل دارها و بی مشکل ها، از ریز و درشت وارد گود شده و با بکارگیری تازه ترین شگردها، حسابی گرد و خاکی به راه انداخته اند! ...
اما هیچکس تردید ندارد که کسی می تواند به لیاقت عضویت در شوراهای اسلامی و ترجیحاً در شورای اسلامی شهر نائل آید و مستمراً ایفاگر نقش های موثر و کارآمد باشد که در فرایند بروز عینی توانایی های نظری و عملی اش:
1-با برخورداری از مدارک دانشگاهی معتبر و مرتبط و نیز با پشتوانه های اجرایی و مدیریتی و در راستای آنها با پیشینه مکتوب، شفاهی و یا عملیاتی در ارائه دیدگاهها، قادر به فهم مسلط اجرایی وظایف شهرداری ها باشد!
2-شهر را از منظر ورود شهرداری به توسعه شهری بطور کامل بشناسد و تفاوت نگاه و تمایز پردازش شهرداری به شهر را با سایر نگاهها بداند، تا جائیکه جایگاه نهاد مهم شهرداری را به نفع نگاه محدودش، مصادره نکند!
3-از شهر و شهرداری و شهروند و شهروندی، تعاریف استاندارد داشته و قالب ها و محتواها را بشناسد و بداند که مقصد کجاست و با همین هدف یابی ها، مسیریابی را به درستی انجام داده و ابزار مناسبی را در رسیدن به مقصد و وصول اهداف انتخاب و روشهای درستی را نیز پیشه کرده و کارآمدان را با خود همراه کند
4-چشم انداز او به شهر و توسعه شهری، جهانی باشد و از طرحهای موفق ملی بعنوان الگوهای بومی استفاده کرده و تا جائیکه ممکن است در راستای شکوفائی استعدادهای بالقوه و احیای قابلیت های مهم بکوشد و در این راه از شرایط و امکانات اقلیمی، تاریخی، جمعیتی، قومیتی، جنسیتی، محیطی، درآمدی و فرهنگی بهره گیرد.
5-تجربه یا تجارب موفق و یا طرحهای تجربه شده ای را با خود به شورای شهر بیاورد، نه آنکه بخواهد در شورای شهر به کسب تجربه بپردازد و مردمی را معطل ندانم کاری ها و فقدان های مهارتی خود کند، چرا که شورای شهر، آزمایشگاه و یا آرایشگاهی برای استاد شدن ناشی ها نیست، بلکه دقیقاً یک پارلمان کوچک محلی است که در عین حال، تصمیمات بزرگی بعهده اش سپرده شده و کارهای مهمی باید انجام دهد.
6-بداند که عضویت در شورای شهر، برای دخالت عملی در وظایف اجرایی شهردار، کادر مدیریتی و کارکنان شهرداری و یا مانور رسانه ای عضو یا اعضای شورای شهر برای مصادره فردی نتایج حاصله از یک مجموعه تلاش جمعی نیست، بلکه عضویت در شورا، کمک به تصمیم و هدایت جمعی، ایجاد تفکر و تحقق اراده جمعی است.
7-بتواند با اقتداربخشی به شهردار در جلسات ستادی شهرستان و استان، زمینه های برخورداری شهر را از بودجه ها و اعتبارات ملی و نیز افزایش اختیارات تفویض شده به شهردار را فراهم آورده و برای برخوردارکردن شهر از پروژه ها و طرحهای ملی و استانی، کاتالیزوری عمل کند.
8-بجای خودمحوری و خودپردازی، دگرخواهی و دگرپردازی و شهرپردازی را در دستور کار قرار داده و بشدت از انتقام کشی، مطالبات مادی، مانورهای قدرت فردی، انحصارگرائی، تکروی، سوژه سازی برای مخالفان و رسانه ها، اختلاف اندازی، باندسازی، خط بازی، گروکشی و سلسله اتفاقاتی که در برخی شوراها در سه دوره گذشته، به دروغ و یا به درستی نقل شده، بپرهیزد!
9-وعده های دروغ، بالابردن سطح انتظارات شهروندان، ارائه طرحهای فضائی، بازی با احساسات و آرزوهای مردم، دادن نشانی های غلط، تخریب رقبا، تحقیر عملکردهای گذشته و دادن شعارهای فراتر از اختیارات اعضای شورا نباید در نطق ها و مصاحبه ها و تیترهای تبلیغاتی اش باشد و شهروندان نیز باید بدانند که چنین افرادی، قصد دارند بنای بزرگی را با مصالح دروغ، طراحی و اجرا کنند که یقیناً چنین بار کجی به منزل نخواهد رسید.
10-نباید از اعتبار دیگران خرج کند و قطعاً باید از خودش مایه بگذارد و در این رابطه باید نشان دهد که وامدار کسی نبوده و نیست و اعتبارش نیز قرضی و عاریتی نیست و عملکردش نیز در صورت انتخاب، متاثر از ایماء و اشاره کسی انجام نپذیرفته و کلاً با واسطه عمل نکرده و لابی گری های حزبی و جناحی ندارد، اگر چه مشاوره پذیری، منافاتی با استقلال عمل ندارد.
به هر حال باز هم باید متذکر شد کسی تردید ندارد که اصل استقبال و شور و شوق به صحنه آمدن نامزدها که مقدمه به صحنه کشاندن شهروندان عزیز است، امر بسیار مبارکی است و اتفاقاً یکی از مفاهیم و نشانه های بارز دمکراسی و انتخابات آزاد، به میدان آمدن همه توانمندان و تاثیرگذاران و ممانعت از ایجاد انحصار و انسداد در عرصه های انتخاباتی است و از این نظر، فراوانی نامزدها را می توان، شعبه ای از احساسات مثبت مردم در فضای مناسب انتخابات آزادی دانست که در ایران برگزار می شود که خود خنثی کننده جو مسموم رسانه های استکباری است، اما آنچه که در این رابطه نگران کننده است، آمار و فراوانی غیرمتعارف نامزدها در یک انتخابات محلی و شهری با توجه به سهمیه گزینشی معدود آن در تشکیل یک شورا با تعداد نهایتاً 7 نفر است!
چرا که فراوانی غیرمتداول نامزدهای جوراجور، افکار عمومی را دچار گیجی، تردید و سردرگمی خواهد کرد و با توجه به ترفندهای تاثیرگذار تبلیغاتی، همواره امکان انتخاب افراد غیراصلح وجود دارد و سپردن شورای اسلامی شهر به دست چنین افرادی، موجب توقف، کندی و کجروی ماشین توسعه شهری و استمرار عقب ماندگی گذشته شهرهای جنوب خراسان رضوی در کورس توسعه سایر استانها خواهد شد، در حالیکه شوراها، مدنی ترین و ملموس ترین عصاره فضائل شهروندان بوده و بخاطر همین کثرت دسترسی ها، بایستی شامل بهترین ها باشند.
ید پذیرفت که شهرستان گناباد به عنوان جنوبی ترین شهر استان ، در مقایسه با سایر شهرها در سایر استانها، در همه ابعاد از عقب ماندگی های محسوسی رنج می برند و شوراها، جدی ترین امیدواری شهروندان برای حرکت بسوی جبران مافات اند و ما نباید با انتخاب های احساسی، این فرصت و زمان چهارساله را از دست بدهیم.
استدعای ما از بسیاری از افراد ناتوانی که این روزها بی جهت خود را توانمند و کاربلد معرفی می کنند، این است که بی جهت احساس تکلیف و یا ادعای تکلیف نکنند و جوانمردانه بگذارند تا در فضاهای کم التهاب تری، مردم بتوانند از بین افراد صالح، افراد اصلح را برگزیده و شورای کارآمدتری را تجربه کنند و گرفتار انتخاب های سنتی و احساسی و تلقینی و تحمیلی و تشریفاتی نشوند.
در پایان ضمن پوزش جدی از همه نامزدهای توانمند و کارآمدی که از مشاهیر و مفاخر شهرهای خویش محسوب می شوند و حضورشان در رقابتهای انتخاباتی موجب گرم شدن تنور انتخابات و دلگرمی قوی شهروندان شرکت کننده در پای صندوقهاست، باز هم تاکید می شود که معیار عضویت در شوراهای اسلامی شهرها نباید به تیپ، قیافه، لبخند، خانواده، خوشنامی، مدرک، شعار، حضور در محافل عمومی و خصوصی، مهمانی دادن، وعده، یارگیری های رفاقتی و طایفه ای و قومی و جناحی و غیره باشد، بلکه دقیقاً بایستی متاثر از برآوردهای مدیریتی در حوزه های تخصصی و تجربی و دیدگاهی باشد.
نه هر که چهـــره برافروخت، دلبــــــری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کـــلاه داری و آییــــن ســــروری داند
هـــــزار نکتــه باریک تر از مـو اینجـــــاست
نه هر که سر بتراشد، قلندری داند
:: موضوعات مرتبط:
اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1102
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1